معرفی فیلم اکثریت سرکوب شده
در فیلم کوتاه فیلم اکثریت سرکوبشده(Majorité Opprimée) به کارگردانی الئونور پوریات که مدت زمان آن ۱۱ دقیقه است کارگردان سعی کرده است با برگرداندن نقشها و کلیشهها جای مرد و زن را در یک روز عادی تغییر دهد و با این کلیشه برگردان ما را متوجه موقعیت و آنچه تبعیض جنسیتی نام دارد کند و در ضمن به ما یادآور شود که این کلیشهها با تکرار تبدیل به یک امر عادی و روزمره شده و باید تلاش کرد و آن را تغییر داد.
میتوانم بهصراحت به شما بگویم فیلم تکاندهنده است، نه به این دلیل که شاید بگویید اغراق میکند، بلکه به این دلیل که تماشاگران را تشویق میکند تا به یک حقیقت فکر کنند. آنچه واقعاً قابلتوجه است این است که مردم نسبت به تجاوزهای مردسالارانه بیحس شدهاند. در فیلم اکثریت ستمدیده یا سرکوبشده به ما نشان میدهد؛ اگر زن و مرد موقعیتهایشان را عوض کنند، دنیا چگونه خواهد بود. این فیلم در سال 2010 منتشر میشود وتا به حال بیش از12 میلیون بازدیدکننده داشته است.
این فیلم کوتاه فوقالعاده قدرتمند بر روی مردی آسیبپذیر تمرکز دارد؛ و دنیایی را خلق میکند که در آن مردان جنس دوم و فرودست به شمار می ر وند؛ و سعی کرده است توهینها، سازشها و خطرات روزانهای که زنان اغلب به دلیل ظاهر، موقعیت و آنچه تبعیض جنسیتی نام دارد و آنها را به جنس دوم تبدیل کرده با آن روبهرو هستند را به شکلی ملموس نشان دهد.
پیر قهرمان فیلم روز خودش را با چک کردن نامهها و گوش دادن مؤدبانه به صحبتهای همسایهاش درباره خرابی ساختمانشان شروع میکند. وقتی همسایهاش در این مکالمه میگوید: اما من واقعاً باید با همسرت صحبت کنم؛ نشان از این دارد که این اظهارنظر نمونهای کامل از شکل ظریف تبعیض جنسیتی است که پوریات قادر به کشف موفقیتآمیز آن در این فیلم شده است. در ادامه پیر درحالیکه بچه کالسکهاش را هل میدهد توسط یک زن دونده سینه برهنه مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. در ادامه به آموزشگاه میرود که آنجا پرستار بچهاش مسلمان است. این مرد مسلمان نثار نام دارد و باحجاب است. نثار توسط همسرش مجبور شده در مکانهای عمومی از حجاب استفاده کند. در این قسمت فیلم پیر به نثارمیگوید: «میترسم شبیه بچهها شوی» و ادامه میدهد: «تو مال کسی نیستی، میفهمی؟» (تأکید شده است). نثار دراینبین کاملاً شوخ به نظر میرسد، بسیار کم صحبت میکند، لبخندی پهن میزند و شانههایش را بالا میاندازد – گویی واقعاً نمیفهمد یا بهتر است بگوییم در فهم این مسائل ناتوان است.
در بازنمایی نثار به این شکل، تصور زنان مسلمان بهعنوان قربانیان درمانده (که به نظر میرسد حتی نمیدانند که تحت ظلم قرار میگیرند) در دست شوهران ستمگرشان بسیار آشکار است. اینکه نثار واقعاً مانند یک کودک رفتار میکند (باکم صحبت کردن و لبخند زدن زیاد) به این معنی است که او توانایی ذهنی استدلالی را ندارد در مقابل پیر که یک مرد تحصیلکرده، روشنفکر، سفیدپوست و فرانسوی است.
پیر در ادامه مسیرش با دوچرخه در خیابان فحشهای جنسی یک زن مست در کنار خیابان با صدای بلد روبهرو میشود که باعث آزارش میشود. در ادامه فیلم، با روبه روشدن با گروهی از زنان جوان در خیابان مواجه میشود که در ابتدا مورد خشونت کلامی قرارگرفته و سپس زنان او را به کوچه تعقیب میکنند و با ضربات چاقو به او تجاوز میکنند.
در انتها وقتی همسر پیر برای حمایت و بردن او به خانه به مرکز پلیس میآید در ابتدا او را دلداری میدهد و گربه و کدوتنبل خطابش میکند. وقتی پیر از آزار و تعرضهای جنسی در جامعه شکایت میکند و میگوید این وضعیت برایش غیرقابلتحمل است؛ اما همسرش او به خاطر طرز لباس آستینکوتاه، دمپایی و برمودا پوشیدنش متهم میکند؛ و این پوشش را دلیل تجاوز میداند.
این فیلم بهعنوان یک نمونه عملی خیالی است که بینندگان را با یک سؤال نگرانکننده روبهرو میکند؛ اگر شما از رفتار مردان در این جامعه خیالی وحشت دارید، چرا از رفتارهایی که در جوامع واقعی با زنان میشود وحشتزده نمیشوید؟
این فیلم در افشای تبعیض جنسی، تهدیدها و حملاتی که زنان هرروز با آنها روبهرو میشوند و پوچ بودن واکنشهایی که باید با آنها در پرتو چنین تجربیاتی روبهرو شوند، بسیار عالی عمل کرده است. در بازی پیر میتوان ناراحتی و شرمندگی را که از توجه ناخواسته و آزار و اذیت و آسیب واقعی ناشی از تجاوز جنسی احساس میکند، مشاهده کرد. بهطور خلاصه، این فیلم قادر است بهصورت بصری آنچه را که برای زنان روزمره است به تصویر بکشد. به نظر من این فیلم ارزش تماشا و اشتراکگذاری را دارد.
لطفاً فیلم را از طریق این لینک ببینید و آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید
نویسنده شراره مهبودی